رودبار (به تاتی: روبار) یکی از شهرهای شمالی ایران و مرکز شهرستان رودبار، وسیعترین و متنوعترین شهرستانِ استان گیلان است. این شهر در مسیر اتوبان تهران به رشت و در ۲۶۸ کیلومتری تهران و ۶۰ کیلومتری رشت قرار دارد.
در تاتی رودباری از کلمهٔ روبار برای نامیدن این شهر استفاده میگردد. واژهٔ رودبار معانی متعددی دارد، مانند: «جایی که در آن رودخانه بسیاری جاری باشد» و یا «ساحل رود یا کنار رود» علت نامگذاری رودبار، وجود چشمهها و رودهای فراوان از جمله سفیدرود در این شهر است. سفیدرود که در تاتی رودباری به اِسپَرو معروف است، از به هم پیوستن رودهای قزلاوزن و شاهرود تشکیل میگردد و از وسط شهر رودبار میگذرد. این شهر از دیرباز اولین کشتگاهِ زیتون در ایران و دارای یکی از بهترین انواع زیتون در دنیا است. به همین دلیل به آن رودبارِ زیتون نیز گفته میشود. در لغتنامهٔ دهخدا آمده است: «برای تمیز دادن آن از رودبار قزوین آن را رودبار زیتون میگویند»
علت اصلی رویش زیتونِ با کیفیت در این شهر، آب و هوای مدیترانه ای آن است. همچنین به دلیل مجاورت این شهر با کوهستانهای رشتهکوه البرز، به آن لفظ رودبارِ کوهپایه نیز اطلاق میگردد. این شهر در مرز چند منطقهٔ آب و هوایی خشک و گرم، گرم و مرطوب و نیز سرد قرار گرفته و از این نظر آب و هوایی منحصر به فرد دارد. در گونهبندی نیاز سالانهٔ انرژی شهرهای ایران، نیاز غالب انرژی رودبارِ گیلان، از نوع گرمایش کم اعلام گردیده است.
رودبار بزرگترین شهر تاتنشین استان گیلان است و مردمش به زبان تاتی رودباری سخن میگویند. مسعود پورهادی پژوهشگر و نویسنده ادبیات گیلکی دربارهٔ زبان تاتی رودبار میگوید:
«در جنوب گیلان «تاتی» گویشی نزدیک به زبان گیلکی است. زیرا بسیاری از ویژگیهایش را در همجواری با زبان گیلکی از دست داده و ویژگیهای زبان گیلکی را گرفته است.»
جهاندوست سبزعلیپور پژوهشگر زبان تاتی در مقاله گویش تاتی رودبار دربارهٔ این گویش مینویسد:
«یکی از مناطق ایران که در آن تاتی رایج است، رودبار است. گویش تاتی رایج در رودبار با دارا بودن بسیاری از ویژگیهای کهن زبانی آنگونه که باید معرفی و شناخته نشده و مورد مطالعه علمی قرار نگرفته است. این گویش نیز همانند همه گویشهای ایرانی دیگر در حال از بین رفتن است و دیری نخواهد گذشت که بسیاری از ویژگیهای اصیل آوایی، واژگانی و نحوی را از دست خواهد داد.»
برخی واژگان در زبان تاتی رودبار
فارسی | زیتون | درخت | درختِ زیتون | زیر | زیر درخت زیتون | رودخانه |
---|---|---|---|---|---|---|
تاتی | زِ | دار | زِ دار | بِن | زِ دارِ بِن | رُخُن |
رودبار از سال ۱۳۳۸ به عنوان مرکز شهرستان مستقلِ رودبار اعلام گردید و پیش از آن شهری از شهرستان رشت به حساب میآمد. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بیش از یازده هزار نفر برآورد شده است. زلزلهٔ رودبار به عنوان یکی از مرگبارترین رخدادهای طبیعی کشور با قدرتی حدود ۷٫۶ ریشتر که در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۹ به وقوع پیوست، با حدود ۴۰۰۰۰ کشته از عوامل اصلی تقلیل جمعیت این شهر به حساب میآید.
شهر رودبار به چند منطقه تقسیم میشود:
خلیلآباد
پایینبازار
بالابازار
ولیآباد
وسطبازار
شهرک ولیعصر
ساحل سفیدرود به عنوان دومین رود بلند کشور و یکی از خروشان ترین رودهای کشور؛ با هوایی دلپذیر، مخصوصاً در فصل بهار و تابستان، محل توقف و تفریح بسیاری از گردشگران استان گیلان است. همچنین مغازههای زیتونفروشی و نیز پارک ساحلیِ سفیدرود، از توقفگاههای شلوغِ شهر در روزهای تعطیل سال هستند. از این مغازهها میتوان سوغاتیهای شهر رودبار شامل بهترین انواع زیتون (شکسته، کنسروی، پرورده و …)، روغن زیتون، صابون محلی زیتون، انواع ترشیجات و محصولات متنوعِ دیگر شهرهای گیلانزمین شامل کلوچهٔ لاهیجان، لنگرود و فومن و نیز برخی صنایع دستی مانند گمج و … را تهیه نمود. شامی رودباری معروفترین غذای رودبار است که با روغن زیتون پخته میشود. از تفاوتهای این نوع شامی و دیگر شامیهای شمالی، اندازهٔ بسیار بزرگ و نیز استفاده از یک سبزیِ کوهستانی به نام پلنگِ مِشک است. همچنین میزاقاسمی، باقالاقاتوق، ترشِ قاتوق، باقالاخاشک، تره و … نیز از دیگر غذاهای شمالی هستند که در رودبار نیز میتوان آنها را به وفور دید.
تپه گرد کول (هزاره قبل از میلاد)
گرد کول (په گرد) مربوط به دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان رودبار، روستای توتکابن واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۷۵۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
محوطه پارینه سنگی قدیم گنج پر
محوطه باستانی گنج پر مربوط به دوران پارینهسنگی قدیم است و در شهرستان رودبار، بخش مرکزی، دهستان رستم آباد جنوبی، روستای کلورز واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۵۳۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
دوران پارینهسنگی یا پالئولیتیک (Paleolithic) قدیمیترین دوران ماقبل تاریخ انسان و فرهنگ مادی انسانی و دورانی است که در آن انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد. پارینهسنگی از حدود ۲٫۵ میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرهٔ شمالی در فاصلهٔ سالهای ۱۰ هزار تا۸۵۰۰ ق.م. ادامه داشت. به پارینهسنگی، عصر سنگ کهن و دیرینه سنگی هم گفته شده است.
دوران پارینهسنگی ابتداییترین و طولانیترین مرحله زندگی انسان است (در واقع ۹۹٪ آن را پوشش میدهد). در این دوره روند فرگشت فکری، جسمی، فرهنگی و فناورانه انسان شکل میگیرد. اولین ابزارها به دست گونههای نخستین انسانی به وسیله سنگ در این دوره ساخته میشود. مکان آن نیز شرق آفریقا در اتیوپی، کنیا، تانزانیا به ویژه ناحیه الدوایی و در آسیا و اندونزی است. در همین دوره بود که انسان از شکل شاخههای اولیه سرده انسانی نظیر انسان ماهر Homo habilis تحول یافته و به شکل انسان امروزی یعنی انسان خردمند Homo sapiens درآمد.
قلعه طاهر میرزا یا قلعه دختر لویه
در حدود ۲/۲ کیلومتری شمال شهرستان رودبار یعنی درست روبروی دو راهی منتهی به رزستای لویه در میان آب رودخانه سفید رود جزیره کوچکی قراردارد که در حاشیه آن سازه آجری به شکل دیواری جزیره را احاطه کرده است. این قلعه در سال ۱۳۸۳ تحت شماره ۱۱۷۴۷ در فهرست آثار ملی و تاریخی کشور به ثبت رسیده است. ساخت دیوارهای آجری احتمالا برای استحکام بخشی و ایجاد حالت دفاعی مناسب تر برای جزیره کاربرد داشته است. قسمت شمالی این جزیره عرض کمتری نسبت به قسمت جنوبی آن دارد. ارتفاع تقریبی قسمت جنوبی از سطح آب به حدود ۸ متر می رسد. جاده رشت به رودبار در آن سوی رودخانه وجود دارد.
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری رودبار با اشاره به این که دو روایت از این قلعه در بین مردم منطقه وجود دارد گفت: داستان اول مربوط به اربابی است که برای نجات دختر خود از خوابی که یک پیشگو مبنی بر اینکه دخترش بر اثر گزش مار کشته خواهد شد، قلعهای را در میانهی رودخانه ساخت تا دخترش را از این خطر محافظت کند که البته در این امر موفق نبود. قلعهای که نماد عشق است. کاظمی توضیح داد به همین دلیل تعدادی از اهالی این قلعه را نمادی از عشق به فرزند و اهمیت خانواده میدانند.
او افزود: در روایت دوم که به واقعیت نزدیکتر است قلعه را محل سکونت حتم شاه، خان منطقه در دورهی سلجوقی معرفی میکند. این قلعه از یک سو به سپیدرود منتهی میشد و از سوی دیگر یک پل متحرک آن را با خشکی پیوند میداده است.
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری رودبار در ادامه درباره باور عامه در این ارتباط گفت: فردی بنام طاهر که پسر برادر خان یعنی احمد بوده است، از دیرباز دلباختهی دخترعموی خود زهره بوده و حتم شاه با این ازدواج مخالف بود.
بر اساس این قصه، طاهر با پیام رسانی کنیز زهره، بارها عرض سپیدرود را شنا کرده و به دیدار دخترک میآمده است. در یکی از این ملاقاتهای پنهانی، یکی از خدمه حتم شاه متوجه موضوع شده و در اتاق را از پشت میبندد. طاهر برای خلاصی از مهلکه، خود را درون صندوقچهای پنهان کرده، و آن را به سپیدرود روان میکنند. کیلومترها پایینتر، ادارهی منطقه، در دست زنی بوده است به نام ریحانه خاتون که پدر و شوهرش در جنگ با حتم شاه کشته شده بودند.
کاظمی افزود: ما موران حاکم منطقه طاهر را از آب میگیرند و ریحانه خاتون دلباختهی او میشود و این زمینه ساز لشکرکشی ریحانه خاتون و طاهر به قلعهی حتم شاه میشود. حتم شاه در این جنگ کشته میشود.
ادامه این داستان اینگونه است که فرمانده سپاهش برای زهره نامه مینویسد که حتما شاه و طاهر در این نبرد کشته شدند. حال آنکه طاهر بر سپاه عمویش غلبه کرده و آنجا را تصرف میکند.
کاظمی در ادامه افزود: او در حالی با پیکر معشوقش مواجه میشود که او با فرض کشته شدن طاهر و پدرش، با دشنهای پهلوی خود را شکافته است. طاهر که آرزوهای خود را از دست رفته میپندارد با همان دشنه به زندگی خود پایان میدهد.
قلعه باستانی و غار اسپهبدان
روستای اسپهبدان در فاصله هزار متری جنوب شرقی قلعه ای قرار گرفته است. این قلعه در دو هزار متری شمال روستای شاه شهیدان بر بلندای کوهی به ارتفاع پانصد متر قرار دارد که دسترسی به آن از راه شلتنگ و شیخ سرا به عبارتی غرب آسانتر است.
اگر انسان بر فراز کوه اسپهبدان در کنار قلعه بایستد، بدون چشم مسلح نیم رخی از گیلان را در شرایط مساعد بودن هوا در چهار جهت اصلی زیر پای خود مییابد.
بقایای قلعه باستانی اسپهبدان مربوط به دوره اسماعیلیان است و در شهرستان رودبار، بخش خورگام، روستای اسپهبدان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲۱۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پایین این قلعه یعنی پای کوه، غار اسپهبدان قرار دارد که در فاصلهی هزار متری، جنگلهای سیاهکل در شمال و شمال شرق آن قرار گرفته است. بعضیها بر این باورند که این قلعه به غار پای کوه نیز ارتباط داشته که راههای عبوری آن ممکن است بر اثر رانش زمین یا زمین لرزهها مسدود شده باشد. کما اینکه در زمین لرزهی معروف رودبار غار نوچاه درفک بر اثر رانش کوه کاملا از بین رفت.
غار اسپهبدان در شهرستان رودبار از توابع استان گیلان, در قسمت تحتانی و زیرین در جنوب یک کوه حفره ای واقع شده و برای دسترسی به آن از روستای اسپهبدان باید حدود یک کیلومتر پیاده روی کرد.
مسیر دسترسی در بعضی نقاط به علت ریزش سنگهای بزرگ و کوچک، سنگلاخی و صعب العبور میباشد و باید شیب تپه را به سمت شمال غرب طی کرد. در اطراف غار و مسیر دسترسی به آن درختان آزاد و بوتههای کم ارتفاع خاردار، پوشش گیاهی منطقه را تشکیل داده اند.
این غار دارای یک دهانه بزرگ و دهانه کوچکتری در شرق آن میباشد. فاصله این دو دهانه به حدود چهل متر میرسد. دهانه اصلی غار هشت متر و هفتاد سانتیمتر الی نه متر عرض دارد و ارتفاع دهانه بیرونی به حدود پانزده متر یا بیشتر می رسد. دهانهی کوچکتر در یک شکاف سنگی قرار گرفته و حدود سه متر از زمینهای اطراف بلندتر میباشد.
قلعه چیمارود
قلعه چیمارود مربوط به دوره اسماعیلیان است و در شهرستان رودبار، بخش عمارلو، روستای انبوه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۹۳۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است
اگر از رشت حرکت کنیم، برای دیدنِ قلعه ی چیمارود، باید به سمتِ جنوب استان گیلان برویم . بعد از طیِ مسافتِ 65 کیلومتر، به شهرستان رودبار می رسیم. شهرستانی با بناهای باستانی فراوان که نظر گردشگرانِ بسیاری را جلب می کند. در رودبار، قلعه های گوناگونی از گذشته بجا مانده است که یکی از این قلعه ها، قلعه ی چیمارودِ است که در فاصله ی 2500 متریِ شمالِ روستا انبوه از توابعِ کلیشُم قرار دارد.. دسترسی به قلعه بسیار سخت است و طیِ مسیر بدونِ وجود راهنما بسیار مُشکل است .. متاسفانه در هیچ متنی، نامی از این قلعه برده نشده ولی اهالیِ روستا انبوه درباره ی این قلعه، داستان هایی نقل می کنند. آثاری از دیوارهای سنگ چینِ نامنظم گِراگردِ بخش های شمال و شمال شرقیِ قلعه دیده می شود که مصالح شان از سنگ تراشیده و قُلوه سنگ و ساروجِ است. بعضی از این پاره دیواره ها، روی سطح زمین باقی مانده است.. ضخامتِ دیوارها به درستی مشخص نیست. ابعاد قلعه 130×200 متر است.. سنگ های لاشه ای، تخته سنگ، آجرهایی به ابعادِ 4×20×20 سفال وُ ساروج مصالحِ این قلعه را تشکیل می دهند. آب انبارِ این قلعه، مستطیل شکل است.. این که بلندترین جای قلعه را برای ساخت تاسیساتِ گوناگون در نظر گرفتند، نشان می دهد شکلِ ساختِ این قلعه، مثلِ قلعه ی کلیشمِ رودبار بوده و احتمالا سازندگانِ هر دو قلعه، گروهی مشترک بودند.
روستای تاریخی انبوه
روستای انبوه با دامنه ها و اقلیم معتدل از زیباییهای کم نظیر و جلوه های دل انگیزی برخوردار است. مناظر و چشم اندازهای ارتفاعات سرسبز، سواحل و حواشی رودخانه با باغهای میوه، در فصول بهار، تابستان و پاییز زیبایی منحصر به فردی مییابد و دوستداران طبیعت را به سوی خود جلب میکند. رودخانه پرآب شاهرود که یکی از شاخه های رودخانه سفیدرود است، در میان دره کنار روستا جریان دارد و حواشی آن در فصول بهار و تابستان، محل مناسبی برای گذران اوقات فراغت گردشگران است.
ارتفاعات پیرکوه که روستا را در بر گرفته اند، در بهار و تابستان، انواع گیاهان دارویی در آن میروید و مورد استفاده مردم قرار میگیرد. این ارتفاعات در تمام طول سال، میزبان کوهنوردان و علاقمندان به طبیعت کوهستان است.
قلعه چیمارود و پل انبوه دو اثر تاریخی مهم پیرامون روستا است. پل انبوه که به پل شاهزاده تیتی خانم نیز معروف است، در فاصله 3 کیلومتری روستای انبوه، بر روی رودخانه شاهرود بنا شده و یکی از عجایب معماری استان گیلان است.
نقل است که دو برادر و خواهر از خاندان سلاطین گیلان، این پل را ساخته اند که گویا در قزوین (مرکز حکومت وقت) زندانی بودند و به دیلمان فرار میکنند و پس از عبور از رودخانه شاهرود تصمیم میگیرند بر روی آن پلی بسازند. معماری این پل، بسیار زیبا است و مصالح اصلی آن آجر و گچ سرندی است. در پایه های اصلی پل نیز از سنگ و ملاط ساروج استفاده شده و جان پناه هایی نیز دارد. اهمیت ساخت و معماری پل انبوه، در یک طاقی بودن آن است که آب شاهرود از زیر آن عبور میکند.
تپه باستانی مارلیک
تپه مارلیک یک محوطهٔ باستانی در کرانهٔ خاوری سفیدرود و در درهٔ «گوهر رود» از توابع رودبار در استان گیلان است. تپه مارلیک بقایای به جای مانده از تمدن باستانی متعلق به دست کم ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد است. پژوهشگران گمان میبرند که این تپه آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان مردمان این تمدن بوده است. همچنین جام مارلیک به عنوان نماد قوم گیلک استفاده میشود.
گروهی از پژوهشگران نام مارلیک را برگرفته از واژگان «مار» و «لیک» (سوراخ) میدانند و دلیل این نام گذاری را انبوه مارهایی که در گذشته در آن زندگی میکردند میدانند. گروهی دیگر مارلیک را برگرفته از نام قوم آمارد میشمارند. آنها مارلیک را ساخته شده از ۲ واژه «مارد» (اشاره به آماردها) و «لیک» (قوم) میدانند. اگر این نظریه درست باشد این تمدن به مردم آمارد تعلق دارد.
تپهٔ مارلیک تا سالهای دههٔ ۱۳۴۰ تمدنی ناشناخته بود. در طول سالهای ۱۳۲۰–۱۳۳۰ دامنههای البرز جولانگاه قاچاقچیانی بود که اشیا به دست آمده از دره گوهر رود را در بازارهای عتیقه به فروش میرساندند. در سال ۱۳۴۰ بود که دره گوهر رود توسط یک تیم باستان شناس ایرانی به سر پرستی دکتر عزتالله نگهبان کاوش شد. در این دشت تپههای باستانی زیادی وجود دارند که ۵ تپه مارلیک، زینب بیجار، دور بیجار، پیلاقلعه و جازم کول از همه مهمتر هستند.
پژوهشگران بر این باورند که آثار باستانی این منطقه متعلق به فرمانروایانی است که در اواخر هزاره دوم و آغاز هزارهٔ اول پیش از میلاد بر این ناحیه حکومت میکردند. مردمان این تمدن مردگان خود را بنا بر آیین خود و همراه با اشیاء ارزشمند به خاک میسپردند. در این تپه ۲۵ آرامگاه وجود دارد و در برخی از آنها بازمانده استخوان به دست آمدهاست. در همهٔ آرامگاهها اشیایی مانند ظروف سفالین، دکمههای تزئینی، انواع سرگرز، پیکان، جامهای چینی، طلا، نقره و مفرغ، خنجر، شمشیر، مجسمههای برنزی و سفالی، سرنیزه و کلاهخود و… پیدا شدهاست. پارچههای به دست آمده نیز خبر از وجود بافندگی در هزاران سال پیش در ایران میدهند. همچنین در کاوشگریها آثار ساختمان چهار دیواری پدیدار شد که در حدود ۳۰متر مساحت داشت و به نظر میآمد آرامگاه یا معبد باشد.
گفته میشود که جامهای شیشهای در این محوطه از اولین نمونههای صنعت شیشه سازی بشر است.
تپه جلالیه کلورز
تپه جلالیه کلورز در مسير رستم آباد به “سلانسر” و در کيلومتر اول قرار دارد. اين تپه 3/1 کيلومتر با پارک شادي فاصله دارد. پاي تپه کلورز (جلاليه) گچ پر مي باشد که مربوط به دوره پارينه سنگي است. دور تپه جلاليه آثار 1500 سال پيش پيدا شده است. اين تپه از سال 1354 يا 56 توسط ايرانيان حفاري و هم اکنون توسط ژاپني ها حفاري مي شود. در بالاي تپه در ارتفاع 270 متري در حال حفاري مي باشند و در اين حفاري به ساختماني با معماري جالب دست يافته اند که بنا به حدس متخصصان قدمت ساختمان به 2500 سال پيش مي رسد. به گفته کارشناسان، در گيلان بنایي داراي معماري وجود نداشته است ولي اين بنا داراي معماري مي باشد. همچنين اين بنا ممکن است چندين طبقه باشد که فعلاً طبقه بالايي آن مشخص شده است. به روستاي “کلورز” که مي رسيم، در مسير، درختان گردو به وفور يافت مي شود. در تپه هاي اطراف هدهد زندگي مي کند. در پاي تپه هاي پوشيده از درختان ممرز، گورستان هاي اسلامي قرار دارد که بعضي از آنها به دليل راه سازي باز شده و استخوان هاي پوسيده اجساد ديده مي شود.
پل تاریخی سیاهرود
آدرس: گیلان، رودبار، سمت راست جاده ی آسفالته رشت به رودبار
پل سیاهرود مربوط به دوره پهلوی است و در شهرستان رودبار، بخش مرکزی، روستای “اسکولک” واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۳۹۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. پل از مصالح آجر و ملاط ساروج ساخته شده است. سبک پل بی شباهت به بناهای تاریخی دوره قاجار نیست. در منابع مختلف ساخت بنا را به دوره قاجار نسبت داده اند. این پل ۲۰متر طول و ۵/۷ متر عرض دارد .این اثر تاریخی متاسفانه در اثر کم توجهی و رشد درختچه ها در پایه های بنا و بدنه و ترک های سطح آن وضعیت مناسبی ندارد. این پل در سمت راست جاده ی آسفالته رشت به رودبار و بر روی رودخانه ی سیاه رود قرار گرفته و در زمان پهلوی اول به هنگام ساخت جاده ی رشت به قزوین احداث شده است. این پل دو دهانه، یکی با قوس دسته سبدی و دیگری با قوس جناغی، از آجر و سنگ ساخته شده و از آن به عنوان راه ارتباطی روستاهای جنگلی مجاور استفاده می شود.
آتشفشان خاموش و قله درفک
گیلان، بخش خورگام شهرستان رودبار
درفک نام آتشفشان خاموشی در استان گیلان و در رشته کوه البرز است. درفک رشته کوهی هشت کیلومتری دارد که از جنوب شرقی به شمال غربی کشیده شده و چندین قله بلند در آن به چشم می خورد. قله هایی که اگر اهل کوهنوردی باشید حتما نام آن را شنیده اید. پرترددترین قله این رشته کوه هم قله درفک است که با ارتفاع 2714 متر در محدوده شهرستان رودبار، بخش رحمتآباد و بلوکات، دهستان دشتویل و در 27کیلومتری شمال شرقی مرکز شهرستان رودبار قرار گرفته است. آتشفشانی که سال ها از آخرین جوش و خروش آن می گذرد و شاید بتوان گفت که بکرترین طبیعت و آب و هوا را در میان قله های دیگر دارد. به عبارتی این قله در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی رشت در استان گیلان و مقابل رستم آباد در بخش خورگام شهرستان رودبار در منطقه جنگلی سیاهکل واقع شده است.
غار درفک
از نقاط دیدنی کوه درفک باید به یخچال درفک (کاسه آتشفشان در قله آن) اشاره کرد. کاسه درفک به طول 2 هزار متر و عرض هفتصد متر، بزگترین دهانه آتشفشان ایران است. در این قسمت دامداران کلبه های 10 الی 15 کلبه سنگی ساخته اند که در فصول بهار و تابستان مورد استفاده آنها قرار می گیرد. در گوشه ای دیگر از کاسه درفک یعنی در نزدیکی قله و در پایین دیواره مجاور قله، غاری وجود دارد که در تمام سال برف را در خود نگه می دارد و به همین دلیل حکم منبع تامین آب چوپانان منطقه را در تابستان دارد. دهانه این غار وسیع و تنگ است و وارد شدن به آن بدون تجهیزات یخ نوردی عملا امکان پذیر نیست. بنابراین اگر چندان در غارنوردی حرفه ای نیستید یا تجهیزات کافی همراه ندارید، دور این غار را خط بکشید.
روستای گنبک
گنبک . [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت که در 32هزارگزی شمال خاوری رحمت آباد و 18هزارگزی رستم آباد واقع شده است. هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریایی و سکنه اش 160 تن است. آب آن از چشمه سار و سیاهرود تأمین می شود. محصول آن غلات، برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). ( لغت نامه دهخدا)
گنبک نام دهی در دل کوهستانهای رودبار است. دهکده ای با پاییزهای سرخ، زمستانهای سپید، بهارهای واقعا سبز و تابستانهای پر برکت، مردمی خونگرم و دوست داشتنی که مشابهشان را تنها در دهکده هایی میابید که در انتهای جاده اند.
گنبک، تغییر یافته کلمه گمبک (=گم بک ) به معنای مکانی که از دید گم میباشد ودلیل آن این است که این روستا تقریبا پنهان بوده و از روستاهای اطراف قابل رویت نیست.
روستای نصفی
روستاي نصفي از توابع بخش رحمت آباد و بلوکات شهرستان رودبار، با مختصات جغرافيايي 49 درجه و 30 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 50 دقيقه عرض شمالي، در 7 کيلومتري جنوب غربي توتکابن، 13 کيلومتري رودبار و 68 کيلومتري رشت قرار دارد. اين روستاي کوهستاني، از شمال به روستاي رستم قشلاق، از غرب به روستاي فتلک، از جنوب به روستاي شوشوي و از شرق به روستاي پره محدود ميشود. روستاي نصفي از سطح دريا 550 متر ارتفاع دارد و آب و هواي آن معتدل کوهستاني با زمستانهاي سرد و تابستانهاي معتدل است. ميانگين بارندگي سالانه آن 752 ميليمتر گزارش شده است.
تپه هاي باستاني مارليک و پيل قلعه در اطراف روستا، نمايانگر استقرار جماعتهاي اوليه انساني و سابقه تاريخي آن در گذشته هاي دور است.
روستاي نصفي به دو محله جازم کول و قاسم طاق تقسيم شده است و هر يک از اين محله ها، هويت اجتماعي خاصي دارند. مردم روستاي نصفي به زبان گيلکي و تالشی (گویش رودباری) سخن ميگويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
چشم انداز آرامش بخش جنگلهاي سرسبز زربين و زيتون، مراتع و شاليزارها حاشيه جاده دسترسي، گردشگران را براي تجربه هاي ديگر مصمم ميسازد.
در شرق روستا، جنگلهاي انبوهي از درختان زربين (نوعي درخت سرو با چوب مقاوم)، چشم انداز بديعي پديد آورده اند. باغهاي زيتون نيز در همين قسمت قرار دارند. شاليزارهاي سرسبز برنج غرب روستا به موازات باغات زيتون، از شمال تا جنوب گسترده شده اند و زيبايي اطراف آن را دو چندان کرده اند.
آثار و بقايايي از پنج تپه باستاني با نامهاي جازم کول، زينب بيجار، دوره بيجار، پيله قلعه، تپه مارليک (چراغعلي تپه) در اطراف روستاي نصفي به جا مانده است که تپه مارليک مشهورترين آنهاست.
مردم روستاي نصفي مانند ساير ايرانيان اعياد ملي و مذهبي را با احترام و شکوه فراوان برگزار ميکنند. در ايام محرم و وفات ائمه، با سينه زني، دسته گرداني و ديگر مراسم رايج، به سوگواري ميپردازند.
در هنگام اوقات فراغت، با انواع بازيها و ورزشهاي محلي سرگرم ميشوند. از آن جمله ميتوان به کشتي گيله مردي، قئيش بازي، طناب کشي، خرپشتک، هلولک، چوب بازي (رقص چوبک)، گلفا، دوربچرخان، کرم سنگک و چرخ فلک اشاره کرد. برخي از اين بازيها، به مرور زمان از رونق افتاده اند. پوشاک زنان روستا، لباسهاي رنگارنگ و شاد و روشن است. مردان نيز از لباسهاي معمولي استفاده ميکنند.
صنايع دستي روستاي نصفي مشتمل بر انواع بافته هاي پشمي مانند جوراب، شال و بلوزهاي بافتني است. با توجه به فراواني مواد اوليه، تهيه و مصرف انواع غذاهاي محلي مانند باقلي خورشت، قيمه، تره کوهي، ترش تره، زيتون پرورده و سياه خورشت (فسنجان) در ميان مردم روستاي نصفي رواج دارد.
روستای تاریخی سندس (دارامحله)
روستایی ازتوابع بخش رحمت آبادوبلوکات شهرستان رودبار در استان گیلان است. این روستا در زمان قوم هخامنشیان تشکیل شد که در واقع یکی از مراکز مهم قبیله ایی آنها به شمار میرفت. کمی بالاتر از روستای “سندس” بخشی وجود دارد به نام “کشکجان” که یکی از پایگاهای جنگی هخامنشیان در آنجا بود. در آن زمان کشکجان را به نام “سه دژ” میشناختند. زیرا در وسط سه کوه بلند قرار داشت یعنی این مکان فرماندهی و مسلط بر نواحی دیگر بود.
روستای تاریخی راجعون
روستای راجعون در ٢٢ کیلومتری شهرستان رودبار، بخش رحمت آباد، دهستان “دشتویل” زیر پای کوه درفک، یکی از روستاهای بسیار قدیمی است که قدمت تاریخی زیادی دارد. طبق تحقیقات به عمل آمده همانند روستای نصفی یا نقش جام مارلیک روبه روی گنجه رودبار که آثار دوران هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان که ٩٠٠ سال در ایران حکومت کرده اند، مشهود است و روستای راجعون دارای آثار سه دولت فوق دارای تپه ها و کوه ها و جنگل انبوه می باشد. طبق تحقیقات به عمل آمده، روستاهای رشی ، سیردشت، دفراز، استخرگاه جزء سیطره روستای راجعون بوده است.در حال حاضر اکثر مردم راجعون در روستاهای نامبرده دارای مالکیت زمین و برنج زار می باشند.
تاريخچه روستا:
دو برادر به نامهاي باقر و میرزا در ضلع جنوبی که دارای چشمه ی آب شیرین است، سکنی گزیدند و نسل این دو برادر در این روستا اضافه گردید و روستا دارای دو قسمت شیب دار که مابین برادران تقسیم شد که به حدود 2000 نفر جمعیت رسیده است. در سال 1345 این روستا 250 نفر جمعیت داشت و به علت شهر نشینی اکثر مردم راجعون به شهرهای رشت ،قزوین ،تهران ،انزلی ،رستم آباد و دهستان دشتویل کوچ کرده اند. در حال حاضر دارای 400 نفر جمعیت می باشد. این روستا دارای مسجد بسیار بزرگ بنام مسجد امام حسین (ع)، مدرسه 5 کلاسه و خانه بهداشت میباشد. شغل اصلی افراد قدیمی روستا دامداری و کشاورزی میباشد. روستای راجعون مردمانی ثروتمند داشته و مردم در فصل گرما به ییلاق و در فصل سرما به قشلاق کوچ میکردند و به شغل دامداری سنتی می پرداختند و هم اکنون نیز ادامه دارد.
کوه درفک روبروی امام زاده هاشم گیلان قرار دارد که از بالای کوه نگاه کنید، ماشین را بصورت سیال می بینید. این کوه دارای یخچال طبیعی بوده که پدران ما از داخل چاه، یخ را با اسب به شهرهای لاهیجان ،سنگر، و رشت حمل میکردند که مشکل آب سرد مردم شهر تا حدودی حل می شد و این همه مسیر را پیاده طی میکردند. کوه درفک دارای آب و هوای بسیار عالی که هر چقدر مواد غذائی خصوصا گوشت و مواد لبنی و پروتئینی بخورید، فورا هضم میشود و یکی از بهترین آب و هوای ایران را برخوردار می باشد. کوه درفک دارای سنگ بلور می باشد که قرار است تله کابین زده شود تا این سنگ به مصارف صنعتی به داخل کشور برسد و این کوه حدود 400 سال پیش فوران آتشفشان بوده که دهانه های چاه به خوبی مشهود است. این کوه از نظر سیاسی، سرزمین میرزا کوچک خان جنگلی مجاهد خستگی ناپذیر که دوران پهلوی رضا خان قلدر جنگ تن به تن در میان درختان جنگل رویاروئی با آن دوران ستم شاهی بوده است.